امامی هروی

امامی هروی

شمارهٔ ۳۶ - در مدح فخر الملک

۱

زهی ببوی تو گل پیرهن قبا کرده

نسیم لطف تو جان در تن صبا کرده

۲

غلام چهره تو ماه بی نقاب شده

سجود قامت تو سرو بی ریا کرده

۳

صبا شمامه ی عنبر شمال و نافه ی مشک

ز بوی لطف تو در دامن هوا کرده

۴

خرد طویله ی مرجان، حیوة رشته در

ز لطف لعل تو پیرایه ی بقا کرده

۵

بسحر و معجز خوبیت سامری و مسیح

ز جزع دلکش و یاقوت جانفزا کرده

۶

بنعف و لطف حمایت سپه کش و جاندار

ز چشم مست و لب لعل دایماً کرده

۷

عروس صبح که در حکم مهر گردونست

ز مهر چهره ی تو پیرهن قبا کرده

۸

ز چین زلف تو نقاش حسن صفحه سیم

سواد کرده بمشکین خط و خطا کرده

۹

ز روز روی تو بر زلف شب فتاده شکن

ز روی روز و شب زلف تو قفا کرده

۱۰

چو تاب مهر، بماه رخ تو ماه رخت

بمهر خاک در صاحب اقتدا کرده

۱۱

سپهر داد که درگاه او ز هشت بهشت

نموده ساحت وازنه فلک قضا کرده

۱۲

خدایگان صدور زمانه، فخر الملک

که ملک و ملت ازو فخر کرده تا کرده

۱۳

پناه تیغ و قلم و شمس دین، که تیغ و قلم

بدو شرف چو نبوت بمصطفی کرده

۱۴

وزیر عالم عادل که هرچه همت اوست

فکنده سایه بر آن سایه ی خدا کرده

۱۵

کریم مشرق و مغرب که بر و بحر، بر او

چو دین و ملک تفاخر بانبیاء کرده

۱۶

دوام دولت او را چو در حمایت عدل

قضا نظام جهان دیده اقتضا کرده

تصاویر و صوت

نظرات