
امامی هروی
شمارهٔ ۱۳
۱
دوش جام وصل جانان خوردهام
بادهها از ساغر جان خوردهام
۲
جای آن است ار نگنجم در جهان
زآن که جام از دست جانان خوردهام
۳
جان همینازد ز لفظ عذب من
از پی آن کآب حیوان خوردهام
۴
با لب و دندان آن آب حیات
کاندُهِ عشقش فراوان خوردهام
۵
غیرت لؤلؤی لالا دیدهام
طیره لعل بدخشان خوردهام
۶
خون دل بسیار خوردم تا به دوش
تا نپنداری که آسان خوردهام
۷
بیامامی جام مالامال او
واله و مدهوش و حیران خوردهام
نظرات