
امامی هروی
شمارهٔ ۱۳
۱
دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل
از منطقشان جام اشارات گسارد
۲
ترکیب خطی گشته وزان خط شده حیران
ادراک که اندیشه بدو ملک سپارد
۳
خطی که هنرمند بدو چون نظر افکند
بحریش نهد نام سمائیش شمارد
۴
بحری که بغواصی توفیق و تفکر
زودست خرد در گرانمایه بر آرد
۵
دری که ازو بر چمن روضه ی ادراک
تا حشر بجز اختر رخشنده نبارد
۶
دی واضح این تحفه همی گفت الف را
تا مفلس و عریان نبرد خصم و نیارد
۷
کردیم زنه وجه توانگر بدلائل
تا بیش نگویند الف هیچ ندارد
نظرات