
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۰۲
۱
باز دلم عیش و طرب میکند
هیچ ندانم چه سبب میکند؟
۲
از می عشق تو مگر مست شد
کین همه شادی و طرب میکند؟
۳
تا سر زلف تو پریشان بدید
شیفته شد ، شور و شغب می کند
۴
تا دل من در سر زلف تو شد
عیش همه در دل شب میکند
۵
برد به بازی دل جمله جهان
زلف تو بازی چه عجب میکند؟
۶
طرهٔ طرار تو کرد آن چه کرد
فتنه نگر باز که لب میکند
۷
میبرد از من دل و گوید به طنز:
باز فلانی چه طلب میکند؟
۸
از لب لعلش چه عجب گر مرا
آرزوی قند و طرب میکند
۹
گر طلبد بوسه، عراقی مرنج،
گرچه همه ترک ادب میکند
تصاویر و صوت

نظرات
امیر حاتمی
جلال ارغوانی