عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۰۶

۱

تا کی از ما یار ما پنهان بود؟

چشم ما تا کی چنین گریان بود؟

۲

تا کی از وصلش نصیب بخت ما

محنت و درد دل و هجران بود؟

۳

این چنین کز یار دور افتاده‌ام

گر بگرید دیده، جای آن بود

۴

چون دل ما خون شد از هجران او

چشم ما شاید که خون افشان بود

۵

از فراقش دل ز جان آمد به جان

خود گرانی یار مرگ جان بود

۶

بر امیدی زنده‌ام، ورنه که را

طاقت آن هجر بی‌پایان بود؟

۷

پیچ بر پیچ است بی او کار ما

کار ما تا کی چنین پیچان بود؟

۸

محنت آباد دل پر درد ما

تا کی از هجران او ویران بود؟

۹

درد ما را نیست درمان در جهان

درد ما را روی او درمان بود

۱۰

چون دل ما از سر جان برنخاست

لاجرم پیوسته سرگردان بود

۱۱

چون عراقی هر که دور از یار ماند

چشم او گریان، دلش بریان بود

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۶۲

نظرات

user_image
غلامعلی حامدبرقی
۱۳۹۳/۰۳/۲۲ - ۰۸:۰۹:۵۱
با عرض سلام و احترام سطر پنجم اندکی ناموزون به نظر می رسد! آیا به جای گرانی " فراق"بهتر نیست؟: ازفراقش دل زجان آمد به جان خود فراق یار مرگ جان بود