عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۰۷

۱

ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود

شادمان جانی که او را چون تو جانانی بود

۲

خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او

مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود

۳

زنده چون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟

کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟

۴

هر که رویت دید و دل را در سر زلفت نبست

در حقیقت آدمی نبود که حیوانی بود

۵

در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس

زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود

۶

آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی

در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود

۷

در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو

گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود

۸

گنج حسنی و نپندارم که گنجی در جهان

و آنچنان گنجی عجب در کنج ویرانی بود

۹

آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا

اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود

۱۰

روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم

این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود

۱۱

عاشقان را جز سر زلف تو دست‌آویز نیست

چه خلاص آن را که دست‌آویز ثعبانی بود؟

۱۲

چون عراقی در غزل یاد لب تو می‌کند

هر نفس کز جان برآرد شکر افشانی بود

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۶۲

نظرات

user_image
زینب
۱۳۹۱/۰۶/۱۰ - ۱۰:۰۱:۰۴
مصرع دوم بیت اول شادمان جانی صحیح استمصرع اول بیت سوم به نظر می رسد زنده چون نبود صحیح است
user_image
عزیزاله شاکر
۱۳۹۲/۰۳/۱۵ - ۰۳:۱۴:۰۰
شادمانی به شادمان وچونباشد به چون باشد تغییر کند لطفا.
user_image
Aliasqarqzd
۱۳۹۸/۰۱/۲۴ - ۱۶:۱۱:۵۲
بیت سوم مصرع اول بخاطر نگارش اشتباه غلط خوانده میشه:زنده چُون باشد دلی کز عشق تو بویی نیافت