عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۱۵

۱

صبا وقت سحر، گویی، ز کوی یار می‌آید

که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید

۲

نسیم او مگر در باغ جلوه می‌دهد گل را

که آواز خوش بلبل ز هر سو زار می‌آید

۳

مگر از زلف دلدارم صبا بویی به باغ آورد

که از باغ و گل و گلزار بوی یار می‌آید

۴

از آن چون بلبل بی‌دل ز رنگ و بوی گل شادم

که از گلزار در چشمم رخ دلدار می‌آید

۵

گر آید در نظر کس را به جز رخسار او رویی

مرا باری نظر دایم بر آن رخسار می‌آید

۶

مرا از هرچه در عالم به چشم اندر نیامد هیچ

مگر آبی که در چشمم دمی صد بار می‌آید

۷

چو اندر آب عکس یار خوشتر می‌شود پیدا

از آنروز آب در چشمم مگر بسیار می‌آید

۸

جهان آب است و من در وی جمال یار می‌بینم

ازینجا خواب در چشمم مگر بسیار می‌آید

۹

عراقی در چنین خوابی همی بیند چنان رویی

از آن در خاطرش هر دم هزاران کار می‌آید

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۶۷

نظرات

user_image
خلیل رجایی
۱۳۹۴/۰۱/۰۴ - ۰۱:۰۶:۰۹
حسن تعلیل بسیار زیبا در بیت هفتم جالب است
user_image
hasan.m
۱۳۹۹/۰۴/۱۰ - ۰۵:۰۳:۵۵
سلام،بیت پنجم ، اوج عرفان ، دیدگاه عارف را به جهان هستی به زیبائی بیان نموده قابل توجه ، اینکه این اشعار توسط آستاد شهرام ناظری بخوبی و به زیبائی اجرا نموده