عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۱۸

۱

ای باد صبا، به کوی آن یار

گر بر گذری ز بنده یاد آر

۲

ور هیچ مجال گفت یابی

پیغام من شکسته بگزار

۳

با یار بگوی کان شکسته

این خسته جگر، غریب و غم‌خوار

۴

چون از تو ندید چارهٔ خویش

بیچاره بماند بی‌تو ناچار

۵

خورشید رخت ندید روزی

بی‌نور بماند در شب تار

۶

نی این شب تیره دید روشن

نی خفته عدو، نه بخت بیدار

۷

می‌کرد شبی به روز کاخر

روزی بشود که به شود کار

۸

کارش چو به جان رسید می‌گفت:

کای کرده به تیغ هجرم افگار

۹

ای کرده به کام دشمنانم

با یار چنین، چنین کند یار؟

۱۰

آخر نظری به حال من کن

بنگر که: چگونه بی‌توام زار؟

۱۱

یک بارگیم مکن فراموش

یاد آر ز من شکسته، یاد آر

۱۲

مآزار ز من، که هیچ هیچم

از هیچ، کسی نگیرد آزار

۱۳

من نیک بدم، تو نیکویی کن

ای نیک، بدم، به نیک بردار

۱۴

بگذار که بگذرم به کویت

یکدم ز سگان کویم انگار

۱۵

بگذاشتم این حدیث، کز من

دارند سگان کوی تو عار

۱۶

پندار که مشت خاک باشم

زیر قدم سگ درت خوار

۱۷

القصه به جانم از عراقی

مگذار، کزو نماند آثار

۱۸

بالجمله تو باشی و تو گویی

او کم کند از میانه گفتار

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۶۹

نظرات

user_image
متین
۱۳۹۵/۰۸/۲۲ - ۱۵:۰۸:۰۲
خیلی ساده و روان، زیباترین مصرع هم: «با یار بگوی کان شکستهاین خسته جگر، غریب و غم‌خوار» بوداصلاً سر آدم از برای ترحم کج میشه :)
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۱۰/۱۵ - ۰۵:۵۰:۲۸
سلام  در بیت 12 مزار به چه معنی بکار برده شده است  اگر مگزار  است که بااین معنا بجای( ز) باید( ذ )استفاده شود  وبه برداشت حقیر شاید مگریز  منظور بوده دوستان گرامی اگر معنی این بیت را مرقوم فرمایند بر بنده منت گذاشته اند .  شاد وخرم باشید 
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۱۰/۱۶ - ۱۶:۳۷:۱۶
سلام متشکرم از توجه شما شاد وخرم باشید