
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۱۹
۱
دل در گره زلف تو بستیم دگر بار
وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار
۲
جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم
خوردیم می و جام شکستیم دگربار
۳
شاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریم
کز جام می عشق تو مستیم دگربار
۴
المنة لله که پس از محنت بسیار
با تو نفسی خوش بنشستیم دگربار
۵
چون طرهٔ تو شیفتهٔ روی تو گشتیم
هیهات! که خورشید پرستیم دگربار
۶
ما ترک مراد دل خودکام گرفتیم
تا هرچه کند دوست خوشستیم دگربار
۷
با عشق تو ما راه خرابات گرفتیم
از صومعه و زهد برستیم دگربار
۸
در بندگی زلف چلیپات بماندیم
زنار هم از زلف تو بستیم دگربار
۹
تا راز دل ما نکند فاش عراقی
اینک دهن از گفت ببستیم دگربار
تصاویر و صوت

نظرات
کسرا
سینا