عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۲۱

۱

رخ سوی خرابات نهادیم دگربار

در دام خرابات فتادیم دگربار

۲

از بهر یکی جرعه دو صد توبه شکستیم

در دیر مغان روزه گشادیم دگربار

۳

در کنج خرابات یکی مغ‌بچه دیدیم

در پیش رخش سر بنهادیم دگربار

۴

آن دل که به صد حیله ز خوبان بربودیم

در دست یکی مغ‌بچه دادیم دگربار

۵

یک بار ندیدیم رخش وز غم عشقش

صدبار بمردیم و بزادیم دگربار

۶

دیدیم که بی‌عشق رخش زندگیی نیست

بی‌عشق رخش زنده مبادیم دگربار

۷

غم بر دل ما تاختن آورد ز عشقش

با این همه غم، بین که چه شادیم دگربار

۸

شد در سر سودای رخش دین و دل ما

بنگر، دل و دین داده به بادیم دگربار

۹

عشقش به زیان برد صلاح و ورع ما

اینک همه در عین فسادیم دگربار

۱۰

با نیستی خود همه با قیمت و قدریم

با هستی خود جمله کسادیم دگربار

۱۱

تا هست عراقی همه هستیم مریدش

چون نیست شود، جمله مرادیم دگربار

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۷۰

نظرات