عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۳۹

۱

تماشا می‌کند هر دم دلم در باغ رخسارش

به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش

۲

دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی

همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش

۳

چه خوش باشد دل آن لحظه! که در باغ جمال او

گهی گل چیند از رویش، گهی شکر ز گفتارش

۴

گهی در پای او غلتان چو زلف بی‌قرار او

گه‌از خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش

۵

از آن خوشتر تماشایی تواند بود در عالم

که بیند دیدهٔ عاشق به خلوت روی دلدارش؟

۶

چنان سرمست شد جانم ز جام عشق جانانم

که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش

۷

بهار و باغ و گلزار عراقی روی جانان است

ز صد خلد برین خوشتر بهار و باغ و گلزارش

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۸۱

نظرات