عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۵۹

۱

یاران، غمم خورید، که غمخوار مانده‌ام

در دست هجر یار گرفتار مانده‌ام

۲

یاری دهید، کز در او دور گشته‌ام

رحمی کنید، کز غم او زار مانده‌ام

۳

یاران من ز بادیه آسان گذشته‌اند

من بی‌رفیق در ره دشوار مانده‌ام

۴

در راه باز مانده‌ام، ار یار دیدمی

با او بگفتمی که: من از یار مانده‌ام

۵

دستم بگیر، کز غمت افتاده‌ام ز پای

کارم کنون بساز، که از کار مانده‌ام

۶

وقت است اگر به لطف دمی دست گیریم

کاندر چه فراق نگونسار مانده‌ام

۷

ور در خور وصال نیم مرهمی فرست

از درد خویشتن، که دل‌افگار مانده‌ام

۸

دردت چو می‌دهد دل بیمار را شفا

من بر امید درد تو بیمار مانده‌ام

۹

بیمار پرسش از تو نیاید، به درد گو:

تا باز پرسدم، که جگرخوار مانده‌ام

۱۰

مانا که بر در تو عراقی عزیز نیست

کز صحبتش همیشه چنین خوار مانده‌ام

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۹۱

نظرات