عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۶

۱

شوری ز شرابخانه برخاست

برخاست غریوی از چپ و راست

۲

تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟

کز هر طرفی هزار غوغاست

۳

تا جام لبش کدام می داد؟

کز جرعه‌اش هر که هست شیداست

۴

ساقی، قدحی، که مست عشقم

و آن باده هنوز در سر ماست

۵

آن نعرهٔ شور هم‌چنان هست

وآن شیفتگی هنوز برجاست

۶

کارم، که چو زلف توست در هم

بی‌قامت تو نمی‌شود راست

۷

مقصود تویی مرا ز هستی

کز جام، غرض می مصفاست

۸

آیینهٔ روی توست جانم

عکس رخ تو درو هویداست

۹

گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه

رنگ رخش از پی چه زیباست ؟

۱۰

ور سرو نه قامت تو دیده است

او را کشش از چه سوی بالاست؟

۱۱

باغی است جهان، ز عکس رویت

خرم دل آن که در تماشاست

۱۲

در باغ همه رخ تو بیند

از هر ورق گل، آن که بیناست

۱۳

از عکس رخت دل عراقی

گلزار و بهار و باغ و صحراست

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۱۴

نظرات