
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۶۰
۱
ساقی، چو نمیدهی شرابم
خونابه بده بجای آبم
۲
خون شد جگرم، شراب در ده
تا کی دهی از جگر کبابم؟
۳
دردی غمم مده، که من خود
از درد فراق تو خرابم
۴
از تابش می دلم برافروز
تا روی دل از جهان بتابم
۵
در کیسهٔ من چو نیست نقدی
دانم ندهی شراب نابم
۶
چون خاک در توام ، کرم کن
یاد آر به جرعهای شرابم
۷
می ده، که ز هستی عراقی
یک باره مگر خلاص یابم
تصاویر و صوت

نظرات