
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۷۴
۱
بر من نظری کن، که منت عاشق زارم
دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم
۲
تا خار غم عشق تو در پای دلم شد
بیروی تو گلهای چمن خار شمارم
۳
نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد
نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم
۴
تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم
باشد که به گوش تو رسد نالهٔ زارم
۵
کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی
ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم
تصاویر و صوت

نظرات