عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۸۱

۱

با من دلشده گر یار نسازد چه کنم؟

دل غمگین مرا گر ننوازد چه کنم؟

۲

بر من آن است که با فرقت او می‌سازم

وصلش ار با من بیچاره نسازد چه کنم؟

۳

جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر

تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه کنم؟

۴

خود گرفتم که سر اندر ره عشقش بازم

با من آن یار اگر عشق نبازد چه کنم؟

۵

یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا

باز یک بارگیم پست نسازد چه کنم؟

۶

چند گویند مرا: صبر کن از لشکر غم؟

بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه کنم؟

۷

من بدان فخر کنم کز غم او کشته شوم

گر عراقی به چنین فخر ننازد چه کنم؟

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۰۴

نظرات