
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۹۲
۱
ما، کانده تو نیاز داریم
دست از تو چگونه باز داریم؟
۲
شادان به غم تو چون نباشیم؟
کز سوز غم تو ساز داریم
۳
با سوز تو از چه رو نسازیم؟
چون لطف تو چاره ساز داریم
۴
تیمار تو گرچه جان بکاهد
از جانش، چو جان، نیاز داریم
۵
سر بر قدمت نهیم روزی
چون همت سرفراز داریم
۶
جانبازی ما عجب نباشد
چون ما دل عشقباز داریم
۷
گر جان برود، چه باک ما را؟
جانا، چو تو دلنواز داریم
۸
دریاب، کز آتش فراقت
اندیشهٔ جانگداز داریم
۹
بنما، که در انتظار رویت
پیوسته دو چشم باز داریم
تصاویر و صوت

نظرات