
عراقی
غزل شمارهٔ ۱۹۸
۱
خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
۲
از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم
وز آب دیده سینهٔ تفسیده تر کنیم
۳
در ماتم خودیم، بیا، زار بگرییم
خاکستر جهان همه بر فرق سر کنیم
۴
نعره ز جان زنیم، همه روز تا به شب
ناله ز درد دل همه شب تا سحر کنیم
۵
تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود؟
تا کی وجوه شام ز خون جگر کنیم؟
۶
آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل
زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
۷
زاری کنان به درگه دلدار خود رویم
نعرهزنان به پیش سرایش گذر کنیم
۸
باشد که یک نفس نظری سوی ما کند
دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم
۹
آن لحظه از عراقی، باشد که وارهیم
گر زو رها شویم، سخن مختصر کنیم
تصاویر و صوت

نظرات