عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۰۲

۱

ز دلتنگی به جانم با که گویم؟

ز غصه ناتوانم، با که گویم؟

۲

ز تنهایی ملولم، چند نالم؟

ز بی‌یاری به جانم، با که گویم؟

۳

به عالم در، ندارم غمگساری

نمی‌دارم، ندانم با که گویم؟

۴

ز غصه صدهزاران قصه دارم

ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟

۵

چو مرغ نیم بسمل در غم یار

میان خون تپانم، با که گویم؟

۶

فتاده چون بود در دام صیدی؟

ز محنت همچنانم، با که گویم؟

۷

به کام دوستان بودم، کنون باز

به کام دشمنانم، با که گویم؟

۸

مرا از زندگانی نیست سودی

ز هستی در زیانم، با که گویم؟

۹

همه بیداد بر من از عراقی است

ز بودش در فغانم، با که گویم؟

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۱۳

نظرات

user_image
اهورا
۱۳۹۰/۰۷/۱۵ - ۰۳:۲۹:۵۸
چقدر زیبا و پر سوز و گداز... چه حالی..
user_image
غلامعلی حامدبرقی
۱۳۹۳/۰۳/۲۲ - ۰۹:۳۰:۰۸
با عرض سلام و احترام در سطر سوم نمی دارم به نظرم "غمی دارم" باید باشد
user_image
طلوعی احمدی
۱۳۹۳/۱۲/۰۵ - ۱۲:۲۳:۴۱
بیت آخر عراقی خود را مخاطب قرار میدهد و می فرماید من خود را باید کنار بزنم تا به ارامش برسم.