
عراقی
غزل شمارهٔ ۲۰۶
۱
شهری است بزرگ و ما دروییم
آبی است حیات و ما سبوییم
۲
بویی به مشام ما رسیده است
ما زنده بدان نسیم و بوییم
۳
بازیچه مدان، تو خواجه، ما را
ما از صفت جلال اوییم
۴
چوگان حیات تا بخوردیم
در راه به سر دوان چو گوییم
۵
تا خوی صفات او گرفتیم
نشناخت کسی که در چه خوییم؟
۶
میگفت عراقی از سر سوز:
ما نیز برای گفت و گوییم
تصاویر و صوت

نظرات