عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۱۲

۱

ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان

هان! به حذر شوید از غمزهٔ شوخ و شنگشان

۲

نالهٔ زار عاشقان، اشک چو خون بی‌دلان

هیچ اثر نمی‌کند در دل همچو سنگشان

۳

با دل ریش عاشقان، وه! که چها نمی‌کنند؟

ابرو چون کمانشان، غمزهٔ چون خدنگشان

۴

از لب و زلف و خال و خط دانه و دام کرده‌اند

تا که برین صفت بود، دل که برد ز چنگشان؟

۵

ما چو شکر گداخته، ز آب غم و عجبتر آنک:

در دل ماست چو شکر غصهٔ چون شرنگشان

۶

بیش مپرس حال من، زآنکه به شرح می‌دهد

از دل و دست ما نشان چشم و دهان تنگشان

۷

غم مخور، ای دل، ار بود یک دو دمی چو دور گل

دولت بی‌ثباتشان، خوبی بی‌درنگشان

۸

ابر صفت مریز اشک، از پی هجر و وصلشان

زان که چو برق بگذرد مدت صلح و جنگشان

۹

جان عراقی از جهان گشت ملول و بس حزین

کاهوی او رمید از آن عادت چون پلنگشان

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۱۸

نظرات