عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۲۱

۱

ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من

باز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال من

۲

ناز مکن، که می‌کند جان من آرزوی تو

عشوه مده، که می‌دهد هجر تو گوشمال من

۳

رفت دل و نمی‌رود آرزوی تو از دلم

عمر شد و نمی‌شود نقش تو از خیال من

۴

باز نگر که: می‌کشد بی تو مرا فراق تو

چارهٔ من بکن، مجو بی سببی زوال من

۵

ز آرزوی جمال تو، نیست مرا ز خود خبر

طعنه مزن، که: نیستی شیفتهٔ جمال من

۶

بر سر کوی وصل تو مرغ صفت پریدمی

آه! اگر نسوختی آتش هجر بال من

۷

آمدمی به درگهت هر نفسی هزار بار

گر نه عراقی آمدی سد ره وصال من

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۲۲

نظرات

user_image
محمد رضایی
۱۴۰۱/۰۱/۲۷ - ۰۱:۴۵:۵۷
خدیا شکرت که سعدی هموطن ما هست