عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۲۴

۱

چو دل ز دایرهٔ عقل بی تو شد بیرون

مپرس از دلم آخر که: چون شد آن مجنون؟

۲

دلم، که از سر سودا به هر دری می‌شد

چو حلقه بین که بمانده است بر در تو کنون

۳

کسی که خاک درت دوست‌تر ز جان دارد

چگونه جای دگر باشدش قرار و سکون؟

۴

دلم، که حلقه به گوش در تو شد مفروش

که هیچ قدر ندارد بهای قطرهٔ خون

۵

چو رایگان است آب حیات در جویت

چرا بود دل مسکین چو ریگ در جیحون؟

۶

دل عراقی اگر چه هزار گونه بگشت

ولی ز مهر تو هرگز نگشت دیگر گون

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۲۴

نظرات

user_image
سفید
۱۴۰۳/۰۶/۰۲ - ۱۲:۴۴:۲۴
  دل عراقی اگرچه هزار گونه بگشت ولی ز مهر تو هرگز نگشت دیگر گون