عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۳

۱

ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است

بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است

۲

به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است

به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است

۳

فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت

بدین صفت که در ابرو گره درافکند است

۴

یکی گره بگشای از دو زلف و رخ بنمای

که صدهزار چو من دلشده در آن بند است

۵

مبر ز من، که رگ جان من بریده شود

بیا، که با تو مرا صدهزار پیوند است

۶

مرا چو از لب شیرین تو نصیبی نیست

از آن چه سود که لعل تو سر به سرقند است؟

۷

کسی که همچو عراقی اسیر عشق تو نیست

شب فراق چه داند که تا سحر چند است؟

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۱۹

نظرات

user_image
راز
۱۳۸۹/۱۰/۲۵ - ۰۱:۴۱:۳۸
در بیت سوم به نظر غم زده ات درست تر از غمزده تو است. بیت پنجم الف در مرا جا افتاده است.  
پاسخ: با تشکر، در بیت سوم با مراجعه به نسخهٔ چاپی «غمزه» جایگزین «غمزده» شد. مورد دوم طبق فرموده تصحیح شد.
user_image
۷
۱۳۹۴/۰۷/۰۶ - ۰۸:۰۴:۰۷
کسی که همچو عراقی اسیر عشق تو نیستشب فراق چه داند که تا سحر چند است؟سعدی غزلی دارد با مطلع:شب فراق که داند که تا سحر چند استمگر کسی که به زندان عشق دربند استعراقی و سعدی هم دوره بوده اند و به نظر میرسد چند سال زودتر از عراقی به دنیا آمده باشد..سعدی بین 585 یا 606 در شیراز به دنیا آمده و بین سالهای 690 تا 694 هجری در شیراز درگذشته است و عراقی به سال 610 هجری قمری در کمیجان متولد شده و در سال 688 ه. ق. در دمشق درگذشته استدر بسیاری از غزلها زبان شعر عراقی به سعدی نزدیک است.
user_image
پرهام
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۰۱:۰۳:۵۳
سلام معنای خرسند در بیت دوم، قانع بودن است.در ادبیات قدیم خرسند بمفهوم خوشحال نبوده.خدایا منعمم گردان به درویشی و‌خرسندی