عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۳۲

۱

ساقی، قدحی می مغان کو؟

مطرب غزل تر روان کو؟

۲

آن مونس دل کجاست آخر؟

و آن راحت جان ناتوان کو؟

۳

آیینهٔ سینه زنگ غم خورد

آن صیقل غمزدای جان کو؟

۴

از زهد و صلاح توبه کردم

مخمور میم، می مغان کو؟

۵

اسباب طرب همه مهیاست

آن زاهد خشک جان فشان کو؟

۶

گر زهد تو نیست جمله تزویر

ترک بد و نیک و سوزیان کو؟

۷

ور از دو جهان کران گرفتی

جان و دل و دیده در میان کو؟

۸

با شاهد و شمع در خرابات

عیش خوش و عمر جاودان کو؟

۹

در صومعه چند زهد ورزیم؟

صحرا و گل و می مغان کو؟

۱۰

چون بلبل بی‌نوا چه باشیم؟

بوی خوش باغ و بوستان کو؟

۱۱

ما را چه ز باغ و بوی گلزار؟

بوی سر زلف دلستان کو؟

۱۲

با دل گفتم: مرا نگویی

کان یار لطیف مهربان کو؟

۱۳

ور یافته‌ای ازو نشانی

خونابهٔ چشم خون فشان کو؟

۱۴

با هم بودیم روزکی چند

آن عیش کجا و آن زمان کو؟

۱۵

دل گفت: هر آنچه او ندانست

از وی چه نشان دهیم: آن کو؟

۱۶

با این همه جهد می کنم هم

باشد که دمی شود چنان کو

۱۷

خواهد که فدا کند عراقی

جان در ره او، ولیک جان کو؟

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۲۸

نظرات