عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۴۰

۱

بازم از غصه جگر خون کرده‌ای

چشمم از خونابه جیحون کرده‌ای

۲

کارم از محنت به جان آورده‌ای

جانم از تیمار و غم خون کرده‌ای

۳

خود همیشه کرده‌ای بر من ستم

آن نه بیدادی است کاکنون کرده‌ای

۴

زیبد ار خاک درت بر سر کنم

کز سرایم خوار بیرون کرده‌ای

۵

از من مسکین چه پرسی حال من؟

حالم از خود پرس: تا چون کرده‌ای؟

۶

هر زمان بهر دل مجروح من

مرهمی از درد معجون کرده‌ای

۷

چون نگریم زار؟ چون دانم که تو

با عراقی دل دگرگون کرده‌ای

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۳۳

نظرات