عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۴۵

۱

ای دوست الغیاث! که جانم بسوختی

فریاد! کز فراق روانم بسوختی

۲

در بوتهٔ بلا تن زارم گداختی

در آتش عنا دل و جانم بسوختی

۳

دانم که: سوختی ز غم عشق خود مرا

لیکن ندانم آنکه چه سانم بسوختی؟

۴

می‌سوزیم درون و تو در وی نشسته‌ای

پیدا نمی‌شود، که نهانم بسوختی

۵

زاتش چگونه سوزد پروانه؟ دیده‌ای؟

ز اندیشهٔ فراق چنانم بسوختی

۶

سود و زیان من، ز جهان، جز دلی نبود

آتش زدی و سود و زیانم بسوختی

۷

تا کی ز حسرت تو برآرم ز سینه آه؟

کز آه سوزناک زیانم بسوختی

۸

بر خاک درگه تو تپیدم بسی ز غم

چو مرغ نیم کشته تپانم بسوختی

۹

تا گفتمت که: کام عراقی ز لب بده

کامم گداختی و زبانم بسوختی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۳۵

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۷/۰۸/۰۶ - ۰۳:۱۶:۲۰
با آواز استاد گلپا در برنامه یک شاخه گل شماره 361
user_image
کسرا
۱۳۹۷/۰۸/۰۶ - ۰۳:۱۷:۱۹
اصلاح میکنم ... با آواز استاد ایرج