عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۴۸

۱

پیش ازینم خوشترک می‌داشتی

تا چه کردم؟ کز کفم بگذاشتی

۲

باز بر خاکم چرا می‌افگنی؟

چون ز خاک افتاده را برداشتی

۳

من هنوز از عشق جانی می‌کنم

تو مرا خود مرده‌ای انگاشتی

۴

تا نیابم یک دم از محنت خلاص

صد بلا بر جان من بگماشتی

۵

تا شبیخونی کنی بر جان من

صد علم از عاشقی افراشتی

۶

من ندارم طاقت آزار تو

جنگ بگذار، آشتی کن، آشتی

۷

هان! عراقی، خون گری کامید تو

آن چنان نامد که می‌پنداشتی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۳۶

نظرات

user_image
کنکوری عاشق شعر
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ - ۰۷:۰۶:۳۱
سلامببخشید تو این قسمت بیت که میگند :من ندارم طاقت آزار تو ....منظورشون اینکه تحمل آزار از طرف معشوق را ندارند یا اینکه نمیتونن با معشوقشون بنجنگن و اذیتش کنن:| :/