عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۴۹

۱

ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی

بر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتی

۲

گرچه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر

ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی

۳

ورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تو

نیست از آنکه تا ابد عشق تو را نهایتی

۴

دل ز فراق گشت خون، جان به لب آمد از غمت

زحمتم آید، ار کنم از غم تو حکایتی

۵

برد ز من هوای تو جان عزیز، ای دریغ

کشت مرا جفای تو بی‌سبب جنایتی

۶

گرچه برانی از برم باز نگردم از درت

چون ز در عنایتت یافته‌ام هدایتی

۷

خسته عراقی آن توست، دور مکن ز درگهش

تا نرود فغان کنان از تو به هر ولایتی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۳۶

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۲/۱۱/۲۰ - ۱۱:۰۲:۲۹
بی نهایت زیباست این غزل و فوق العاده عرفانی...
user_image
علی
۱۳۹۳/۱۰/۰۶ - ۰۸:۱۴:۲۰
توصیه می کنم با صدای حسام الدین سراج بشنوید این آهنگ رو...چنان دفی میزنن در این موسیقی که آدم دیوانه میشه