
عراقی
غزل شمارهٔ ۲۶۷
۱
الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی
۲
بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده ازین زهد نفاقی
۳
مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی
۴
ازان باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی
۵
و ان لم یبق فیالدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی
۶
مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی
۷
اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق
۸
به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی
تصاویر و صوت

نظرات
محمد صالح