عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۸۰

۱

ترسا بچه‌ای، شنگی، شوخی، شکرستانی

در هر خم زلف او گمراه مسلمانی

۲

از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی

وز ناز و دلال او واله شده هر جانی

۳

بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل

وز زلف دلاویزش آویخته هر جانی

۴

چشم خوش سرمستش اندر پی هر دینی

زنار سر زلفش دربند هر ایمانی

۵

بر مائدهٔ عیسی افزوده لبش حلوا

وز معجزهٔ موسی زلفش شده ثعبانی

۶

ترسا بچه‌ای رعنا، از منطق روح‌افزا

صد معجزهٔ عیسی بنموده به برهانی

۷

لعلش ز شکر خنده در مرده دمیده جان

چشمش ز سیه کاری برده دل کیهانی

۸

عیسی نفسی، کز لب در مرده دمد صد جان

بهر چه بود دلها هر لحظه به دستانی؟

۹

تا سیر نیارد دید نظارگی رویش

بگماشته از غمزه هر گوشه نگهبانی

۱۰

از چشم روان کرده بهر دل مشتاقان

از هر نظری تیری وز هر مژه پیکانی

۱۱

از دیر برون آمد از خوبی خود سرمست

هر کس که بدید او را واله شد و حیرانی

۱۲

شماس چو رویش دید خورشید پرستی شد

زاهد هم اگر دیدی رهبان شدی آسانی

۱۳

ور زانکه به چشم من صوفی رخ او دیدی

خورشید پرستیدی، در دیر، چو رهبانی

۱۴

یاد لب و دندانش بر خاطر من بگذشت

چشمم گهرافشان شد، طبعم شکرستانی

۱۵

جان خواستم افشاندن پیش رخ او دل گفت:

خاری چه محل دارد در پیش گلستانی؟

۱۶

گر خاک رهش گردم هم پا ننهد بر من

کی پای نهد، حاشا، بر مور سلیمانی؟

۱۷

زین پس نرود ظلمی بر آدم ازین دیوان

زیرا که سلیمان شد فرماندهٔ دیوانی

۱۸

نه بس که عراقی را بینی تو ز نظم تر

در وصف جمال او پرداخته دیوانی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۵۴

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۲/۰۸/۳۰ - ۱۷:۴۰:۰۰
در بیت دوازدهم در مصرع اول (( دید )) جا افتاده.
user_image
باران
۱۳۹۳/۰۷/۰۱ - ۰۲:۱۹:۱۴
شماس یعنی چه ؟
user_image
مردو آناهید
۱۳۹۴/۰۳/۲۶ - ۱۳:۱۴:۰۴
شماس = شماش= شاهمز که معرب آن الشمس است که کسانی گفته می شده که خورشید را ستایش می کردند. که امروز خورشید پرست می گویند .پرستش خورشید ستودن ِ خور یا مهر یا شاه ِ ستارگان ( مزه یعنی ماه یا ستاره ای) است. ولی هیچگاه به معنای عبادت و بندگی نیست. خور یا هور از سرشت خود جانبخش است ولی دانایی یا توانایی ندارد یا کسی را پاداش و سزا نمی دهد.