عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۲۹۱

۱

چه بود گر نقاب بگشایی؟

بی‌دلان را جمال بنمایی؟

۲

مفلسان را نظاره‌ای بخشی؟

خستگان را دمی ببخشایی؟

۳

عمر ما شد، دریغ! ناشده ما

بر سر کوی تو تماشایی

۴

با وصالت نپخته سودایی

از فراغت شدیم سودایی

۵

چه توان کرد؟ یار می‌نشنوی

هیچ باشد که یار ما آیی؟

۶

جان را به چهره شاد کنی؟

دل ما را به غمزه بربایی؟

۷

بی تومان جان و دل نمی‌باید

دل ما را به جان تو می‌بایی

۸

پرده بردار، تا سر اندازیم

به سر کوی تو، ز شیدایی

۹

ور بر آنی که خون ما ریزی

غمزه را حکم کن، چه می‌پایی؟

۱۰

مفلسانیم بر درت عاجز

منتظر گشته تا چه فرمایی؟

۱۱

چون عراقی امید دربسته

تا در بسته، بو که، بگشایی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۶۰

نظرات

user_image
آتمن ناظم
۱۳۹۳/۰۴/۱۹ - ۰۱:۵۴:۰۴
تعدادی از ابیات در غزل 295 هم تکرار شده است اشتباه در تدوین بوده است یا سهو حضرت عراقی ؟