
عراقی
غزل شمارهٔ ۳
۱
این حادثه بین که زاد ما را
وین واقعه کاوفتاد ما را
۲
آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را
۳
در خانهٔ ما نمینهد پای
از دست مگر بداد ما را؟
۴
روزی به سلام یا پیامی
آن یار نکرد یاد ما را
۵
دانست که در غمیم بی او
از لطف نکرد شاد ما را
۶
بر ما در لطف خود فرو بست
وز هجر دری گشاد ما را
۷
خود مادر روزگار گویی
کز بهر فراق زاد ما را
۸
ای کاش نزادی، ای عراقی
کز توست همه فساد ما را
تصاویر و صوت

نظرات