عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۳۰۳

۱

درین ره گر به ترک خود بگویی

ببینی کان چه می‌جویی خود اویی

۲

تو جانی و چنان دانی که: جسمی

تو دریایی و پنداری که جویی

۳

تویی در جمله عالم آشکارا

جهان آیینهٔ توست و تو اویی

۴

نمی‌دانم چو بحر بیکرانی

چرا پیوسته در بند سبویی؟

۵

ز بی‌رنگی تو را چون نیست رنگی

از آن در آرزوی رنگ و بویی

۶

به گرد خود برآ، یک بار، آخر

به گرد هر دو عالم چند پویی؟

۷

مراد خود هم از خود بازیابی

عراقی، گر به ترک خود بگویی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۲۶۷

نظرات

user_image
آرش
۱۳۹۳/۰۹/۲۲ - ۰۶:۰۸:۴۷
نگاه کنید به این شعر از حافظسالها دل طلب جام جم از ما می کردآنچه خودداشت ز بیگانه تمنا میکرد