عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۳۳

۱

کی ببینم چهرهٔ زیبای دوست؟

کی ببوسم لعل شکرخای دوست؟

۲

کی درآویزم به دام زلف یار؟

کی نهم یک لحظه سر بر پای دوست؟

۳

کی برافشانم به روی دوست جان؟

کی بگیرم زلف مشک‌آسای دوست؟

۴

این چنین پیدا، ز ما پنهان چراست؟

طلعت خوب جهان پیمای دوست

۵

همچو چشم دوست بیمارم، کجاست

شکری زان لعل جان‌افزای دوست؟

۶

در دل تنگم نمی‌گنجد جهان

خود نگنجد دشمن اندر جای دوست

۷

دشمنم گوید که: ترک دوست گیر

من به رغم دشمنان جویای دوست

۸

چون عراقی، واله و شیدا شدی

دشمن ار دیدی رخ زیبای دوست

تصاویر و صوت

نظرات