عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۳۸

۱

عشق سیمرغ است، کو را دام نیست

در دو عالم زو نشان و نام نیست

۲

پی به کوی او همانا کس نبرد

کاندر آن صحرا نشان گام نیست

۳

در بهشت وصل جان‌افزای او

جز لب او کس رحیق آشام نیست

۴

جمله عالم جرعه چین جام اوست

گرچه عالم خود برون از جام نیست

۵

ناگه از رخ گر براندازد نقاب

سر به سر عالم شود ناکام، نیست

۶

صبح و شامم طره و رخسار اوست

گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست

۷

ای صبا، گر بگذری در کوی او

نزد او ما را جزین پیغام نیست:

۸

کای دلارامی که جان ما تویی

بی تو ما را یک نفس آرام نیست

۹

هرکسی را هست کامی در جهان

جز لبت ما را مراد و کام نیست

۱۰

هر کسی را نام معشوقی که هست

می‌برد، معشوق ما را نام نیست

۱۱

تا لب و چشم تو ما را مست کرد

نقل ما جز شکر و بادام نیست

۱۲

تا دل ما در سر زلف تو شد

کار ما جز با کمند و دام نیست

۱۳

نیک بختی را که در هر دو جهان

دوستی چون توست دشمن کام نیست

۱۴

با عراقی دوستی آغاز کن

گرچه او در خورد این انعام نیست

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۲۶

نظرات

user_image
علی خراسانی
۱۳۹۴/۰۱/۳۰ - ۰۵:۵۶:۳۵
سعدی غزلی با این مطلع:خوشتر از ایام عشق ایام نیستبامداد عاشقان را شام نیست
user_image
علیرضا
۱۳۹۷/۰۷/۰۴ - ۰۸:۳۲:۲۷
"ناگه ار رخ گر براندازد نقاب" در شکل درست:"ناگه از رخ گر براندازد نقاب"
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۰/۱۱/۱۷ - ۱۲:۱۱:۳۴
بیت پنجم  ناگه  از رخ  گر بر اندازد نقاب  سر بسر عالَم شود ،ناکام نیست.. نقاب برداشتن از رخ او ،کل جهان هستی را می گیرد و لذا ناکام نیست...