عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۵۶

۱

جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد

رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد

۲

جولانگه جلالت در کوی دل نباشد

خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد

۳

سودای زلف و خالت جز در خیال ناید

اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد

۴

در دل چو عشقت آید، سودای جان نماند

در جان چو مهرت افتد، عشق روان نگنجد

۵

دل کز تو بوی یابد، در گلستان نپوید

جان کز تو رنگ بیند، اندر جهان نگنجد

۶

پیغام خستگانت در کوی تو که آرد؟

کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد

۷

آن دم که عاشقان را نزد تو بار باشد

مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد

۸

بخشای بر غریبی کز عشق تو بمیرد

وآنگه در آستانت خود یک زمان نگنجد

۹

جان داد دل که روزی کوی تو جای یابد

نشناخت او که آخر جایی چنان نگنجد

۱۰

آن دم که با خیالت دل راز عشق گوید

گر جان شود عراقی، اندر میان نگنجد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۳۵

نظرات

user_image
دیروز
۱۳۹۴/۱۱/۲۸ - ۱۲:۰۸:۳۷
چه جالب ! جناب عراقی غزل عطار رو با تغییر حسن به شوق و جابجا کردن بعضی ابیات اصلی و اوردن تخلص خودش در بیت اخر جواب گفته