عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۵۷

۱

امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

وز یار چنان پر شد کاغیار نمی‌گنجد

۲

در چشم پر آب من جز دوست نمی‌آید

در جان خراب من جز یار نمی‌گنجد

۳

این لحظه از آن شادم کاندر دل تنگ من

غم جای نمی‌گیرد، تیمار نمی‌گنجد

۴

این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی

از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد

۵

رو بر در او سرمست، از عشق رخش، زیراک:

در بزم وصال او هشیار نمی‌گنجد

۶

شیدای جمال او در خلد نیارامد

مشتاق لقای او در نار نمی‌گنجد

۷

چون پرده براندازد عالم بسر اندازد

جایی که یقین آید پندار نمی‌گنجد

۸

از گفت بد دشمن آزرده نگردم زانک:

با دوست مرا در دل آزار نمی‌گنجد

۹

جانم در دل می‌زد، گفتا که: برو این دم

با یار درین جلوه دیار نمی‌گنجد

۱۰

خواهی که درون آیی بگذار عراقی را

کاندر طبق انوار اطوار نمی‌گنجد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۳۶

نظرات

user_image
سجاد
۱۳۹۲/۰۲/۲۳ - ۱۶:۳۶:۴۵
ابتدائن عرض کنم که عاشق سایتتونم من . اما در "شیدای جمال او در خلد نیرامد" به نظرم واژه "نیرامد" باید به "نیارامد" تصحیح بشه.سپاس مجدد و بسیار، از سایت بی نظیرتون.