عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۶۴

۱

بیا، کاین دل سر هجران ندارد

بجز وصلت دگر درمان ندارد

۲

به وصل خود دلم را شاد گردان

که خسته طاقت هجران ندارد

۳

بیا، تا پیش روی تو بمیرم

که بی‌تو زندگانی آن ندارد

۴

چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟

که بی‌تو زیستن امکان ندارد

۵

بمردم ز انتظار روز وصلت

شب هجران مگر پایان ندارد؟

۶

بیا، تا روی خوب تو ببینم

که مهر از ذره رخ پنهان ندارد

۷

ز من بپذیر، جانا، نیم جانی

اگر چه قیمت چندان ندارد

۸

چه باشد گر فراغت واله ای را

چنین سرگشته و حیران ندارد؟

۹

وصالت تا ز غم خونم نریزد

عراقی را شبی مهمان ندارد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۴۰

نظرات