عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۸۳

۱

آن را که چو تو نگار باشد

با خویشتنش چه کار باشد؟

۲

ناخوش نبود کسی که او را

یاری چو تو در کنار باشد

۳

ناخوش چو منی بود که پیوست

دل خسته و جان فگار باشد

۴

مزار ز من، اگر بنالم

ماتم‌زده سوکوار باشد

۵

وان دیده که او ندید رویت

شاید اگر آشکار باشد

۶

آن کس که جدا فتاد از تو

دور از تو همیشه زار باشد

۷

بیچاره کسی که در دو عالم

جز تو دگریش یار باشد

۸

خرم دل آن کسی که او را

اندوه تو غمگسار باشد

۹

تا کی دلم، ای عزیز چون جان

بر خاک در تو خوار باشد؟

۱۰

نامد گه آن که خسته‌ای را

بر درگه وصل بار باشد؟

۱۱

تا چند دل عراقی آخر

در زحمت انتظار باشد؟

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۵۱

نظرات

user_image
فؤاد
۱۳۹۹/۰۵/۰۳ - ۲۱:۳۷:۴۹
در بیت چهارم «مزار» وزن را خراب می‌کند و درست «مازار» است که به شهادت دهخدا مخفف «میازار» و به معنی «آزرده مشو» است، مانند شعر زیر:گر به فرمان سخنی گفتم مازار از منزانکه جرم است در آن حضرت نافرمانیفتوحی (در عذرخواهی از انوری ، از آنندراج)