عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۸۶

۱

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد

وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

۲

امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه

تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد

۳

تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی

در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد

۴

آن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باری

جز بر در میخانه این بار نخواهم شد

۵

از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن

از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد

۶

از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت

وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد

۷

چون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماند

چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد

۸

تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم

تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد

۹

چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم

چون سوختهٔ عشقم در نار نخواهم شد

۱۰

تا هست عراقی را در درگه او باری

بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۵۲

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۲/۰۸/۳۰ - ۰۹:۵۹:۵۵
این غزل عرفانی بی نهایت زیباست...درود بر مولانا فخرالدین عراقی...
user_image
مسعود کشانی
۱۳۹۳/۰۴/۱۱ - ۰۵:۵۶:۰۵
جدا شعر توحیدی و زبایی بود.به من حالت معنوی خاصی دادتشکر
user_image
سوف
۱۳۹۳/۱۲/۰۳ - ۱۲:۱۸:۱۰
این عراقی هم خیلی کارش درسته ها
user_image
فرید کوشکی زاده
۱۳۹۵/۰۲/۳۱ - ۰۰:۳۵:۴۳
درود بر فخرالدین عراقی واقعا زیبا بودقبلا یک شعر از ایشان در دوره دبیرستان خونده بودم الان که در این سایت گشتم با خودم گفتم شعرهای عراقی رو بخونم ببینم چطوره که با دیدن این شعر لذتم مضاعف شد .
user_image
علی علیمردانی
۱۳۹۸/۰۷/۲۷ - ۰۲:۴۴:۳۰
شیخ فرید الدین عطار نیشابوری هم غزلی معروف دارد که درست در همین وزن عروضی غزل شیخ فخر الدین عرافی در بالاست (مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن - هزج مثمن اخرب ) و آن غزل معروف این است : گر در صف دین داران دین دار نخواهم شداز بهر چه با رندان در کار نخواهم شدشد عمر و نمی‌بینم از دین اثری در دلوز کفر نهاد خویش دین‌دار نخواهم شدکی فانی حق باشم بی قول اناالحق منکز عشق چو مشتاقان بردار نخواهم شددانم که نخواهم یافت از دلبر خود کامیتا من ز وجود خود بیزار نخواهم شدای ساقی جان می‌ده کاندر صف قلاشاناین بار چو هر باری بی‌بار نخواهم شداز یک می عشق او امروز چنان مستمکز مستی آن هرگز هشیار نخواهم شدتا دیده خیال او در خواب همی بینداز خواب خیال او بیدار نخواهم شدهرچند که عطارم لیکن به مجاز است اینبی عطر سر زلفش عطار نخواهم شد هم از بعد لغات مشترک و هم از بعد مفهومی غزل «عراقی» بی شک متأثر از غزل عطار بوده است .
user_image
واگویه
۱۴۰۲/۱۲/۲۵ - ۰۶:۰۹:۰۱
با د‌ُر کلام اگر محشور باشی نسیم بهشت را در جهنم دوران لمس ایام و لحظات، به تجربه داری وگرنه عذاب وعده های گوناگون منصه ظهور این جهان است پی در پی د‌‌‌‌ُر کلام خیال نیست، وصف خیال است عیش و نوش و می و سبو که پر می‌کند دم به دم در خیک خیش با سفینه غزل و این اگر وصف خیال است چه لعبتی است آن که خیالش با دُر کلام چنین میکند
user_image
رهرو
۱۴۰۳/۰۲/۱۸ - ۱۶:۱۳:۴۸
ز دو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی  ... عاشق این شعرم
user_image
جلال ارغوانی
۱۴۰۳/۰۶/۲۹ - ۱۸:۱۲:۳۰
یک غزل کلاسیک در کلاس جهانی