عراقی

عراقی

شمارهٔ ۹ - مثلث

۱

ای رند قلندر کیش، می نوش ز کس مندیش

انگار همه کم بیش، زیرا که دل درویش

مرهم ننهد بر ریش، از غایت حیرانی

۳

در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین

شکر ز لبش می‌چین، تا چند ز کفر و دین؟

در زلف و رخ او بین، گبری و مسلمانی

۵

گفتم که: مگر جستم، وز دام بلا رستم

دل در پسری بستم، کز یاد لبش مستم

چون رفت دل از دستم، چه سود پشیمانی؟

۷

ساقی، می مهرانگیز، در ساغر جانم ریز

چون مست شوم برخیز، زان طرهٔ شورانگیز

در گردن من آویز، صد گونه پریشانی

۹

ای ماه صبا بگذر، پیش در آن دلبر

گو: ای دل غم‌پرور، چون نیستی اندر خور

بنشین تو و می می‌خور، خود را به چه رنجانی؟

۱۱

با این همه هم می‌کوش، زهر از کف او می‌نوش

چون حلقهٔ او در گوش کردی ز غمش مخروش

چون پخته نه‌ای می‌جوش از خامی و نادانی

۱۳

در میکده چون او باش، می‌خواره شو و قلاش

می می‌خور و خوش می‌باش، مخروش و دلم مخراش

جان همچو عراقی پاش، گر طالب جانانی

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۳۱۵

نظرات

user_image
ابوطالب روشن
۱۳۹۷/۰۴/۰۹ - ۰۸:۴۳:۵۹
مصرع اول رشته آخر "میکده" هست؛ اما نوشته شده "مبکده"