
عراقی
رباعی شمارهٔ ۱۸
۱
در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بیسکون افتاده است
۲
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون میدانی که بی تو چون افتاده است؟
تصاویر و صوت

نظرات