عراقی

عراقی

لمعۀ بیست و هفتم

عاشق را طلب شهود بهر فناست از وجود،‌ دایم در عدم برای آن می‌زند که در حال عدم آسوده بود، هم شاهد بود و هم مشهود.

بیت

۲

زان قبل بود شاهد و مشهود

که بنزدیک خویش هیچ نبود

چون موجود شد غلطای بصر خود شد و از شهود محروم ماند، بصر او بحکم: کنت سمعه و بصره، عین معشوق آمد و اوئی او غطای آن بصر. انت الغمامة علی شمسک، فاعرف حقیقة نفسک. اگر این غطا که توئی تو است از پیش بصر کشف شود، معشوق را بینی و تو در میان نه، آنگاه به سمع سر توندا آید که:

شعر

۴

بذالک سر طال عنک اکتتامه

ولاح صباح کنت انت ظلامه

۵

فانت حجاب القلب عن سر غیبه

ولولاک لمیطمع علیه ختامه

رباعی

۶

روزت بستودم و نمی‌دانستم

شب با تو غنودم و نمی‌دانستم

۷

ظن برده بدم بمن که من می‌بودم

من جمله تو بودم ونمی‌دانستم

اینجا دعای عاشق همه این بود که: اللهم اجعلنی نوراً، یعنی مرا در مقام شهود بدار تا بینم که من توام، آنگاه گویم: من رآنی فقد رأی الحق، و تو گوئی: من یطع الرسول فقد اطاع الله: که اگر من باشم ترا نبینم، لاجرم گویم: نور انی اراه؟

۹

خلق را روی کی نماید او؟

در کدام آینه در آید او؟

و ماقدروا الله حق قدره.

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۴۳۳

نظرات