
عراقی
بخش ۳ - غزل
۱
بی جمال تو، ای جهان افروز
چشم عشاق تیره بیند روز
۲
دل به ایوان عشق بار نیافت
تا بکلی ز خود نکرد بروز
۳
در بیابان عشق ره نبرد
خانه پرورد «لایجوز» و «یجوز»
۴
چه بلا بود کان به من نرسید؟
زین دل جان گداز درداندوز
۵
عشق میگویدم که: ای عاشق
چاک زن طیلسان و خرقه بسوز
۶
دیگر از فهم خویش قصه مخوان
قصه خواهی، بیا ز ما آموز
۷
بنشان، ای عراقی، آتش خویش
پس چراغی ز عشق ما افروز
تصاویر و صوت

نظرات