
عراقی
بخش ۵ - غزل
۱
تیری، ای دوست، برکش از ترکش
پس به آبروی چون کمان درکش
۲
هان! دلم گر نشانه میخواهی
زدن از توست و از من آهی خوش
۳
کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا
دیده در حیرت است و دل در غش
۴
یابم از دیدن تو آب حیات
ور بسوزانیم تو در آتش
۵
خواه نوش است و خواه زهرآلود
شربت از دست دوست خوش درکش
۶
ور دهد غیر شربت نوشت
نیش دان و به خاک ریز و مچش
۷
به عراقی مگو: بیا بر من
خویشتن را بگوی، ای دلکش
تصاویر و صوت

نظرات
بی تاب