عراقی

عراقی

بخش ۶ - مثنوی

۱

هر که را نیست عیش خوش بی‌دوست

این مناجات می‌کند: کاری دوست

۲

جان ما گوهری است بیش بها

کالبدهای ما چو مزبل‌ها

۳

اندرین مزبله چه می‌پاییم؟

روی بنمای، تا برون آییم

۴

گرچه از تو به بوی خرسندیم

هم به دیدارت آرزومندیم

۵

عاشقا، راز عاشقان بشنو

هم ز بی‌دل حدیث جان بشنو

۶

گوش کن سر این فسانه ز من

گلخنی جان توست و گلخن تن

۷

گرچه در جان توست کان علوم

در تنت هست گلخنی ز ظلوم

۸

آنکه در جان تو را اصول نهاد

لقب جسم تو جهول نهاد

۹

تا تو از خویشتن برون نایی

دیدهٔ دل به دوست نگشایی

۱۰

چون برون آمدی، فدا کن جان

تا ببینی مگر رخ جانان

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۳۵۲

نظرات

user_image
بی نام
۱۳۹۶/۱۱/۱۵ - ۰۳:۴۵:۳۲
گلشنی جان توست