
عینالقضات همدانی
فصل ۱۱۲
در ابتدای عشق عاشق خام بود رؤیت محبوب از برای دفع آتش ولع بخواهد چون طاقت سوختن ندارد و قوت دل برداشتن ندارد و این خواست معشوق بود برای خود و در معنی این خود را خواستن بود و آنکه خود خواه بود نه بر راه بود چون کار بنهایت رسد خود را برای او خواهد و سخن در این گفته شده است آن را که در میدان سربازان سر گوی باید کرد و در خم چوگان قهر آورد او را از کجا رای خودخواهی بود یا پروای طلب شاهی بود.
۲
در معرکه یلان تو سرباز
گر عاشق صادق تو سرباز
۳
چون تیغ بلاش بر تو آید
از هستی خویشتن تو سرباز
نظرات