
عینالقضات همدانی
فصل ۱۳۹
دیدۀ عقل از ادراکحقیقت عشق محجوب است عقل را قوت دید نور عشق نباشد زیرا که عشق در مرتبۀ ماوراء عقل است و خود در طوری دیگر عقل را قوت ادراک او نتواند بود عشق دریست در صدف جان نهان و جان در دریای قضا غوص کرده، عقل بر ساحل دریای قضا متوقف میشود و از خوف نهنگان بلا قدم پیش نتواند نهاد. ای درویش عقل استاد مکتب معاش و معاد است اگر قدم درین مکتب نهد اطفال این مکتب بآموختن ابجد عشق در کارش آرند عزیزی گفته است:
۲
ابجد عشقت چو بیاموختم
پیرهن محنت و غم دوختم
۳
کار غمت هم ز غمت ساختم
دام غمت هم ز غم اندوختم
۴
حاصل عشقت سه سخن بیش نیست
سوختم و ساختم و توختم
نظرات