
عینالقضات همدانی
فصل ۱۶۵
آنچه گفتهاند عاشق کور و کر باید سر این سخن است هرکه بخود بینا نبود کور بود و هرکه بخود شنوا نبود کر بود شبلی قدَّس اللّه روُحَه پرسیدند مَنِ العارفُ قال صمٌ بکمٌ عُمیٌ کسی سرش نمیداند زبان درکش زبان درکش
۲
ای خواجه مزن تو اندرین راه قدم
تا هستی خود نیست نبینی هر دم
۳
خواهی که شوی تو اندرین ره محرم
از دیده بصیر باش و از گوش اصم
نظرات